“باغها … بین زمینهای کشاورزی و طبیعت وحشی قرار دارند … باغ زمین کشاورزیای است که حواس را خوشحال میکند، طراحی شده برای لذت بردن به جای کالا.” — برنشتاین
ما در عصر اطلاعات زندگی میکنیم. میزان دادهای که تولید میکنیم بسیار بیشتر از چیزی است که مصرف میکنیم، به حدی که از توانایی ما برای استفاده معنادار از آن فراتر رفته است. حتی سیستمهای جستجوی مدرن ما نیز به نظر میرسد تحت فشار جریان عظیم دادههای امروزی در حال فروپاشی هستند، با کیفیت موتورهای جستجو که به دلیل هکهای سئو، محتوای تبلیغاتی پرداختشده و عناوین کلیکخوره در حال کاهش است.
در طول سال گذشته، به تدریج فرآیندهایی را پیدا کردهام که در ایجاد یک گوشه کوچک و منظم از اینترنت، پر از افراد کنجکاو و جذاب که ایدههای هیجانانگیز را کشف میکنند، به خوبی کار کردهاند.
باغداری دیجیتال چیست؟
یک باغ دیجیتال نه یک کابینت فایل است و نه کاملاً یک فهرست. یک باغ دیجیتال کمتر شبیه یک قطعه زمین کشاورزی منظم است و بیشتر شبیه یک آشفتگی از رشد درهم تنیده. این یک شبکه از ایدهها و افکار به هم پیوسته است که بر اساس چگونگی ارتباط آنها با یکدیگر خوشهبندی شدهاند.
این نه به این دلیل است که من نظم را دوست ندارم، بلکه به این دلیل است که فکر میکنم یک ذره آشفتگی و آنتروپی برای ایدههای جدید خوب است. آنها به ارتباط دو ایده جداگانه که معمولاً با هم مرتبط نمیکردید کمک میکنند و به شما امکان میدهند بیشتر به “چه میشد اگر” فکر کنید.
اما یک پایه فلسفی نیز برای این وجود دارد که برای من کاملاً عملی است. یک تشبیه خوب این است که این یک تلاش برای ساخت یک دیگ بزرگ خورش از مغز من است – ارزش زیادی در اجازه دادن به همه این یادداشتها و ایدهها و مشاهدهها برای خورش شدن و تخمیر در آنجا وجود دارد. برای من، قدرت واقعی زمانی به وجود میآید که ایدهها با هم مخلوط میشوند و من میتوانم ارتباطاتی را کشف کنم که واقعاً تحت شرایط عادی هرگز نمیتوانستم تصور کنم.
رابین اسلون در مورد یادداشتبرداری ریزوماتیک
هدف من از یک باغ دیجیتال صرفاً به عنوان یک سیستم سازماندهی و ذخیرهسازی اطلاعات نیست (اگرچه برای این کار نیز به خوبی عمل میکند). من میخواهم باغ دیجیتال من یک زمین بازی برای روشهای جدیدی باشد که ایدهها میتوانند با هم ارتباط برقرار کنند. در نتیجه، سیستمهای سازماندهی رسمی موجود مانند Zettelkasten یا ساختارهای سلسلهمراتبی پوشههای Notion برای من به خوبی کار نمیکنند. اصطکاک اولیه زیادی وجود دارد که تا زمانی که به چگونگی سازماندهی فکر خود به دستههای پوشهها فکر کردهام، آن را از دست دادهام.
بسیاری سعی میکنند زندگی خود را از طریق یادداشتبرداری سازماندهی کنند. یک تنش طراحی کلاسیک “بالا به پایین” در مقابل “پایین به بالا” در مورد چگونگی یادداشتبرداری افراد وجود دارد. برخی از افراد به توانایی خود در پیشبینی آینده اعتماد دارند، آنها میخواهند بالا به پایین باشند، آنها میخواهند مسیرها را در باغ سنگفرش کنند. دیگران (معمولاً کسانی که تلاش کردهاند و شکست خوردهاند) به توانایی خود در پیشبینی آینده اعتماد ندارند، آنها میخواهند امکان حرکت ایمن گاوها را فراهم کنند، سپس مسیرهای مسیرهای دلخواه را پس از شکلگیری سنگفرش کنند.
این مشکل کابینت فایل است: این بر روی کارایی دسترسی و قابلیت همکاری تمرکز میکند تا تولید و خلاقیت. تفکر خطی نیست، نه سلسلهمراتبی است. در واقع، چیزهای زیادی خطی یا سلسلهمراتبی نیستند. پس چرا بیشتر ابزارها و استراتژیهای تفکر یک نظم زمانی یا سلسلهمراتبی خوب را برای فرآیندهای فکری من فرض میکنند؟ ابزار ایدهآل تفکر برای من آشفتگی ذهن من را در آغوش میگیرد و به طور ارگانیک به بینشها کمک میکند تا از آشفتگی ظهور کنند به جای اینکه یک نظم مصنوعی را تحمیل کند. یک شکل ریزوماتیک، نه درختی از یادداشتبرداری.
باغ وب به عنوان توپولوژی است. هر قدم زدن در باغ مسیرهای جدید، معانی جدید ایجاد میکند، و وقتی چیزهایی را به باغ اضافه میکنیم آنها را به گونهای اضافه میکنیم که امکان بسیاری از روابط آینده و غیرقابل پیشبینی را فراهم میکند.
چگونه باغداری میکنم
باغهای دیجیتال بر روی منبع قطعی حقیقت تمرکز نمیکنند، بلکه بر روی منبعی تمرکز میکنند که به طور مداوم با رشد و تغییر دانش شما تکامل مییابد.
اولین وبلاگ من باعث ترس من از ارسال شد. من از قرار دادن چیزها در معرض عموم میترسیدم زیرا نگران بودم که مردم چگونه میتوانند آن را درک کنند، هم در حال حاضر و هم در آینده. اگر چیزی را ارسال کنم که مردم فکر کنند احمقانه است چه؟ شاید کسی کار فعلی من را در آینده ببیند و به دلیل سادهلوحی تفکر من به من تحقیر کند. اما صادقانه بگویم، هرچه بیشتر نوشتم و چیزها را منتشر کردم، این خط فکر کمتر معنی داشت.
من عمدتاً برای خودم مینویسم. نوشتن، برای من، یک شکل از تقطیر دانش است. این به روشنسازی تفکر من و فشردهسازی دانشم کمک میکند تا بتوانم آن را به راحتی به دیگران بیان کنم. اگر به خوبی انجام شود، یک نمایش قابل اشتراک از افکارم دارم که میتوانم آن را به دنیا بفرستم و مردم میتوانند پاسخ دهند. حتی برای نیمپختهترین افکارم، این به من کمک میکند تا یک چرخه بازخورد ایجاد کنم تا آن ایده را تقویت و کامل کنم.
باغداری دیجیتال فقط جمعآوری دانش غیرفعال نیست. این یک شکل از بیان و اشتراکگذاری است. هدف باید این باشد که به هوش جمعی شبکه خود دسترسی پیدا کنید تا چرخههای بازخورد سازنده ایجاد کنید، نه اینکه محتوایی ارسال کنید که ‘محبوبیت کسب کند’ یا شما را باهوش نشان دهد.
”[کسی] که با در باز کار میکند با انواع وقفهها مواجه میشود، اما [او] همچنین گاهی اوقات سرنخهایی درباره اینکه دنیا چیست و چه چیزی ممکن است مهم باشد دریافت میکند.” — ریچارد همینگ
در اینجا برخی از آموختههای من در طول سال گذشته از باغداری دیجیتال آورده شده است:
- بر اساس مفهوم لینک دهید نه بر اساس تطابق دقیق. من اغلب به صراحت یک لینک
همچنین ببینید: (یک مفهوم)
در جایی قرار میدهم اگر احساس کنم دو موضوع به هم مرتبط هستند. لینک دادن دانش جدید به دانش موجود به یادآوری آن کمک میکند. این به من کمک کرده است تا در موارد متعدد ارتباطات جالبی پیدا کنم. - نام یادداشتها را تا حد امکان ساده انتخاب کنید. من ترجیح میدهم از افعال یا اسمها استفاده کنم تا لینک دادن مفاهیم و افکار آسانتر شود.
- جستجوی خوب بسیار مهم است. وقتی جستجو میکنم، معمولاً نام دقیق چیزی که به دنبال آن هستم را نمیدانم، در غیر این صورت، چرا باید در وهله اول به دنبال آن بگردم؟ من از جستجو به عنوان نقطه ورود به یک گره استفاده میکنم، سپس با ارتباطیابی به یاد میآورم نه با فهرستبندی. اما داشتن یک نقطه ورود خوب میتواند جریان من را در یافتن چیزی که به دنبال آن هستم قطع یا وصل کند.
این هنوز یک فرآیندی است که من تا به امروز در حال اصلاح آن هستم. احتمالاً، آموختههای من تا زمانی که دوباره این را بازنویسی کنم رشد کردهاند.
جریان دانش
من همه چیزهایی که با آنها مواجه میشوم را نمیخوانم. من در نقطهای هستم که به طور مداوم با چیزهای جدید و جالب از فید توییترم، Curius، دوستان، گروههای Slack، سرورهای Discord، پیامهای تلگرام و خیلی چیزهای دیگر بمباران میشوم.
با وجود پارک کردن صفحات دیوانهوار، من واقعاً فقط وقت دارم حدود ۳۰٪ از محتوایی که به سمت من ارسال میشود را بخوانم. حتی در میان آن ۳۰٪، احتمالاً فقط با حدود نیمی از آنها افکار و ارتباطات معناداری دارم.
من شروع به توسعه یک فرآیند کردهام تا فرآیند ورود اطلاعاتم را بهتر مدیریت کنم.
دانهها
من شخصی هستم که به یک روش کماصطکاک برای ریختن ایدههای جدید و چیزهایی که باید در آینده به آنها نگاه کنم نیاز دارم.
من TabSpace را ساختهام تا یک ‘فضای خراش’ در صفحه تب جدیدم باشد که در آن لیست کارهایم، افکار موقت و چیزهایی که باید در آینده نزدیک بخوانم را داشته باشم. این Apple Notes برای لپتاپ من است.
من معمولاً چیزها را برای بعد نشانهگذاری میکنم و سپس وقتی وقت داشتم به آنها سر میزنم. برای پروژهها، نوشتن و همه انواع خواندن. حتی هنگام خواندن کتابها، من دوست ندارم یادداشتهای پیچیده بردارم و فقط عبارات را نشانهگذاری یا برجسته میکنم. من در نهایت به نشانهگذاریها برمیگردم تا بینشها و افکار واقعی را ایجاد کنم. به نظر میرسد این باعث حذف نویزهای غیرضروری میشود و فرصتی طبیعی برای تکرار فاصلهدار فراهم میکند.
اینها دانههایی هستند که اساس ایدهها و افکار را تشکیل میدهند.
نهالها
نهالها گرهها یا افکار منفرد هستند. هنگام لینک دادن یادداشتها، من معمولاً یادداشتها را در دستهها جدا نمیکنم. گاهی اوقات، وجود ‘پوشهها’ یا ‘موضوعات’ خاص مانع از ایجاد ارتباطات شگفتانگیز بین موضوعات مرتبط میشود (به عنوان مثال، برنامهریزی شهری و ساختارهای داده).
میوهها
البته، یک فهرست دانش اگر تفکر و خروجی آینده را اطلاع ندهد چندان مفید نیست. میوهها چیزی هستند که من دوست دارم آنها را محتوای مشتق یا ‘جدید’ بنامم.
این عمل ایجاد کار ‘جدیدتر’ از نهالها است، عمدتاً مقالات طولانیتر، پروژهها و غیره. در این مرحله، افکار و ایدهها به اندازه کافی بالغ شدهاند که بتوانند به اشتراک گذاشته و همکاری کنند. در حال حاضر، ‘ابزارهای تفکر’ سنتی برای این جنبه خوب نیستند، زیرا توانایی انتشار، ویرایش و اشتراک یادداشتها با دیگران را ندارند.
خودتان شروع کنید
من دریافتهام که داشتن باغ دیجیتال خودم بسیار مفید بوده است. این یک زمین بازی برای من ایجاد کرده است تا با نوشتن آزمایش کنم، بهانهای برای خواندن، یادگیری و اشتراکگذاری با دیگران داشته باشم و کمتر از قرار دادن این در معرض عموم بترسم.
با مراقبت از این باغ در معرض عموم، امیدوارم موفقیتها، شکستها و همه چیزهای بین آن را نشان دهم و آن را به عنوان یک باغ باز برای یادگیری برای هر کسی که در آینده به آن برخورد کند ارائه دهم. اگر فقط یک نفر از آن الهام بگیرد، از اشتباهی که من مرتکب شدم یاد بگیرد یا بر اساس کار من بسازد، آنگاه این باغ را موفق میدانم.
شاید شما این را به عنوان انگیزهای برای شروع باغ خودتان پیدا کنید.
من دوست دارم باغ دیجیتال مانند یک درخت بونسای باشد. به دقت رشد کردن، هرس کردن، شکل دادن هنرمندانه به یک درخت زیبا از منابع و ایدهها.
‘همه باغ کوچک معرفتشناختی خود را نگهداری میکنند، ایدهها را از دانه رشد میدهند و آنها را با هر کسی که از آنجا میگذرد به اشتراک میگذارند. منبع تصویر